قصد اجرای یک نمایش را دارید؟
.
از طرفی دوست دارید که متن نمایش هم مال خودتان باشد؟
.
پس دست به کار میشوید و یک روز به خودتان می آیید و میبینید که مدتهاست پشت میز کارتان نشسته اید.
.
شب ها را به صبح ها گره زده اید و حاصل کارتان حالا میان دست هایتان کاری میکند که اشک در چشمان تان حلقه بزند.
.
در همین لحظه ی زیبا و دراماتیک یک لحظه فیلم را نگه دارید
سوال اینجاست که این نمایشنامه را برای چه کسی نوشته اید؟
.
شاید از خودتان بپرسید چه فرقی میکنه؟
.
اصن چرا باید مهم باشه برای کی نوشتیم؟
.
خب جواب اینجاست که شما برای نوشتن یک نمایشنامه ی خوب باید بدانید که هدفتان از نگارش نمایشنامه چیست و در راستای هدف خود مخاطب شما چه قشر یا گروهی است.
.
حالا دلیلش چیه؟
.
مسلما این باید سوال بعدی تان باشد.
چرا که باید بدانید که فارغ از تعاریف پیچیده ی جامعه شناختی مثل قشر شناسی، مردم شناسی یا تیپ شناسی فرهنگی، یک از اصلی ترین مباحث برای هر اقدامی شناخت مخاطب است. در ساده ترین مثال ممکن شما نمیتوانید برای اجرا در یک مهدکودک متنی راجع به خشونت های اجتماعی را با متدهای فضاسازی ممتد و خطی به کار ببرید چرا که در نهایت با جمعی از کودکان ترسیده و مبهوت روبرو میشوید که احتمالا تا آخر عمر این حرکت شما را فراموش نمیکنند. اصلا بگذارید راحت تر بگویم؛
اگر مخاطب شناسی نداشته باشید عملا نمیشود شما را یک هنرمند نامید. چرا که یک هنرمند دارای نگاهی ظریف و دقیق به مسائل پیرامونی خود است و اصلا همین مخاطب شناسی هاست که به او در انتخاب فرم و محتوا سرنخ میدهند.
.
مسئله خیلی ساده تر از این حرف هاست.
.
شما به عنوان یک انسان در یک جامعه متولد میشوید. در این جامعه با سیری از اتفاقات و وقایع رشد پیدا میکنید. همینجا صبر کنید!
.
موضوع مهم مد نظر ما ، همین مشاهدات شما در جامعه در طول رشد و بزرگ تر شدنتان است.
موردی که در شما نوعی شناخت بصری ایجاد میکند که در نهایت منجر به شکل گیری نوعی فضای فکری میشود که همین فضای فکری در ادامه با مطالعات و رویکردهای تفکری دیگر کامل تر شده و در نهایت دیدگاه فکری و هنری شما را میسازد.
.
پس در کل حتی اگر به مخاطب شناسی اهمیتی هم ندهید، با این توضیح در میابید که حتی شکل گیری دیدگاه هنری خودتان هم به نوعی متاثر از جامعه، مردم و در واقع مخاطبان پیرامونی تان است.
.
حالا میفهمیم که هنر و جامعه به عنوان دو موجودیت در هم آمیخته عمل میکنند و مخاطب شناسی به عنوان ابزاری برای ایجاد ارتباط بیشتر میان هنر برساخته و جامعه مورد استفاده قرار میگیرد.
.
پس مخاطب شناسی اهمیت زیادی دارد و باعث میشود که با درک شخصیت کلی مخاطب از لحاظ آسیب ها، انتظارات و آرمان ها، گره ها و حتی تعصبات بیشتر و بهتر به ساخت یک اثر مناسب با اجتماع مخاطبین خود دست یابیم.
.
باید توجه داشته باشیم که مخاطب شناسی با بارمعنایی منفی مخاطب محوری یا مخاطب زدگی متفاوت است و با توجه به توضیحاتی که دادیم بیشتر در راستای خلق هدفمند اثر هنری گام برمیدارد تا مورد تاثیر قرار دادن و خراب کردنش.
.
حالا باید به این بپردازیم که مخاطب شناسی را چگونه باید مد نظر قرار دهیم و اصلا چگونه مخاطب خود را بشناسیم.
.
در جواب به این سوال باید بگویم که اگر فکر کرده اید به همین سادگی میتوانید جلوی مخاطبتان را بگیرید و بگویید بیا بریم بشناسمت کاملا در اشتباهید و احتمالا کارتان به جاهای باریک میکشد.
.
برای شناخت مخاطب خود باید ابتدا جامعه ای که اثر هنری در فضای آن شکل میگیردرا بشناسیم. در وحله ی بعدی جامعه ای که اثر هنری برای آن ساخته میشود را نیز باید مورد مطالعه قرار داد. اگر سوال برایتان پیش آمده که فرق این دو کجاست باید بگویم که فرض کنید قصد اجرای یک نمایش غربی را در سالن نمایش حیایی دارید ، مثلا نمایشنامه ی صحنه ای از اجرای یک اثر به قلم هاوارد بارکر . حالا شما یک نمایشنامه ی غربی دارید که میخواهد در یک سالن نمایش در کشور ایران به روی صحنه برود. در این بین؛ شما باید شناخت درستی از جامعه ی غربی که اثر در فضای آن نوشته شده است داشته باشید، همه چیز از جمله عادت ها، فرهنگ عامه ی قشری که مشمول کاراکتر ها میشود، لحن صحبت کردن، آرمان ها و ارزش ها، گره ها و آسیب ها و چیزهایی از این قبیل که برای توضیح کاملش باید چندین کلاس چند ساعته برگزار کرد که الان از حوصله ی بحث خارج است. حالا فکر کنید که علاوه بر اینها باید با شناخت صحیح مخاطب ایرانی که قرار است کارتان را برای او اجرا کنید بین دو فرهنگ تناسبات ایجاد کنید که علاوه بر بهم نخوردن ساختار های کلی متن بتوانید روی مخاطب ایرانی تاثیر بگذارید و او را با خود در طول روایت اجرایی همراه کنید.
.
در این بین ایجاد همین تناسبات امری کاملا جامعه شناختی و ظریف است که نیازمند شناخت دقیق شما از دو فرهنگ مجزا و البته رویکردهای هنری خودتان است. که اگر در این امر موفق عمل کرده باشید میتوانید با ایجاد تغییرات و تمهیداتی موثر به فرم و محتوای صحیحی برسید.
.
حالا اگر قرار باشد که کاری را بنویسید یا حتی یک نمایشنامه برای اجرا انتخاب کنید میدانید که باید مطالعات مفیدی در راستای جامعه و مخاطبان نمایش خود و همچنین جامعه ی اثر خارجی خود داشته باشید که در کل به شما کمک میکند با شناخت الگوهای مسلط فرهنگی و اجتماعی به دیدگاهی صحیح تر برای اقدام به ایجاد اثر هنری خود بپردازید. البته هیچوقت فراموش نکنید که خود شما و دیدگاه های هنری تان هم همانطور که گفته شد، برآمده از همین الگوهای مسلط هستید.
.
پس مخاطب شناسی به عنوان زیرشاخه ای از علوم اجتماعی در توازی با مردم شناسی، تیپ شناسی و قشر شناسی در واقع دانش شناخت الگوهای مسلط رفتاری، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه است که در امر خلق هنری یکی از مقدم ترین و مهم ترین مواردیست که باید درباره ی آن فکر کرد و برایش وقت گذاشت.
.
البته گفتیم که این موضوع نیازمند مطالعات جامعه شناختی زیادیست که به ما هم در هنرمند بهتری بودن و هم به پژوهشگر بودن کمک های زیادی میکند.
.
تا موضوع بعدی هیچ وقت یادتان نرود که سوال کردن و عشق به مطالعه را هیچ وقت از یاد نبرید.
.
پ. ن: هاوارد بارکر نمایشنامه نویس انگلیسی و متولد 1964 در لندن است. از او آثار زیادی وجود دارد که درونمایه ی اصلی آنها معمولا مطالعه رفتارشناسانه ی آدمی و بررسی ابعاد وجود انسان است. او همچنین دارای مقولات مطالعاتی بسیاری در مبحث تئاتر فاجعه و مکتب نوست.
مخاطب شناسی
folder_openنگاه پلاس
commentبدون دیدگاه