فرم چیست؟
فرمالیسم به چه معناست؟
فرمالیست چه کسی است و چه چیزی برایش مهم است؟
در سالن نمایش نشسته اید و در حال تماشای نمایشی درباره ی وفاداری هستید.
همینجا صبر کنید!
یک سوال اساسی؟!
این نمایش چطور مفهوم وفاداری را برایتان روشن کرد یا اصلا از کجا فهمیدید که وفاداری محوریت اصلی نمایش است؟!
آیا بازیگر به صحنه آمد و اعلام کرد که نمایش ما درباره ی وفاداریست؟
یا مثلا در بروشور نمایش نوشته بود؛ توجه: میخواهیم درباره ی وفاداری صحبت کنیم!
اصلا چه نیازی بود که نمایش اجرا شود؟
آیا نمیتوانستند همینطور عادی و صمیمانه با زبان ساده بیایند و بگویند آهای! وفاداری چیز خوبیست! بیایید وفادار باشیم.
واقعا چه نیازی به نمایش اجرا کردن بود!
اینهمه دکور و سالن و رفت و آمد و ترافیک و گریم و کارگردان و اینها برای چه بود؟!
این سوالات شاید در ابتدا ساده، عجیب و یا حتی مبهم به نظر بیایند اما بیایید با خودمان روراست باشیم و یکبار برای همیشه به آنها پاسخ بدهیم.
همه میدانیم که میشود روراست آمد و گفت که وفاداری چیست و چگونه باید وفادار بود و اصلا چرا میگوییم که وفاداری چیز خوبیست اما دلیل آنکه ترجیح میدهیم در غالب یک نمایش آنرا بیان کنیم اینست که تاثیر بیشتری بر مخاطبمان بگذاریم و به گونه ای با زبان هنر کاری کنیم که مخاطب بدون آنکه حوصله اش سر برود روی صندلی بنشیند و با دیدن نمایش ما به صورت غیرمستقیم و ناخودآگاه یعنی بدون آنکه سعی کند درباره وفاداری فکر کند به مفهوم وفاداری و اهمیت آن پی ببرد.
در این صورت میتوان گفت که ما در اجرای نمایش خود موفق بوده ایم.
حالا سوال اینجاست که ما در نمایش خود چه کاری انجام میدهیم که باعث میشود مخاطب اینگونه با مفهوم وفاداری ارتباط برقرار کند؟
جواب این سوال در استفاده ی ما از صورت ها و فرم هاست.
یعنی ما در نمایش خود از روش هایی استفاده میکنیم که باعث میشوند مخاطب مفهوم ما را دریابد و با آن ارتباط برقرار کند.
پس هر چیزی که ما در نمایش خود برای رساندن مفهوم وفاداری به مخاطب استفاده میکنیم در واقع نوعی فرم یا صورت است.
حالا باید سریع دستتان را بلند کنید و با صدای بلند بپرسید که این فرم ها و صورت ها دقیقا چه چیز هایی میتوانند باشند؟!
حرف حساب هم جواب ندارد و در جواب دادن به این سوال از کارگردانی، شیوه های فضاسازی و ایجاد تصویر در مخاطب، نور، صدا، کاراکتر، چالش های ایجاد شده بر سر راه کاراکترهای نمایش، داستان و روایت، و هرآنچیزی که شبیه به اینها میتوان به عنوان مثالی از چیزهایی که در راستای فرم یا صورت است نام برد، چرا که ما از آنها استفاده میکنیم تا مفهوم اصلی نمایش خود یعنی وفاداری را به مخاطب بفهمانیم و در واقع او را به فکر کردن درباره ی آن ملزم کنیم.
پس از آنجایی که سعی میکنیم در ساده ترین نوع خود فرم را برایتان تعریف کنیم ، هر چیزی که برای ساختن نمایش خود بکار میبریم در واقع به نوعی در خدمت فرم و صورت ، برای رساندن مفهوم اصلی نمایش است.
حالا کسانی که به بررسی این فرم ها و صورت ها خیلی علاقه مندند را فرمالیست مینامند. یعنی آدم هایی که همیشه دوست دارند به این بپردازند که شما در نمایشتان چگونه مفهوم اصلی را رسانده اید.
بنابراین وقتی بار دیگر به تماشای یک نمایش میروید ، میدانید که چرا اصلا این نمایش ساخته شده و چرا شما برای دیدن آن آمده اید.
میدانید که فرم ها و صورت ها همان چیزهایی هستند که باعث میشوند اجرای یک نمایش راه بهتری برای انتقال مفاهیم باشد تا اینکه جلوی راه یک نفر را بگیریم و بگوییم که میدونستی وفاداری چیز خوبیه یا حالیت کنم؟!
فهمیدیم که فرمالیسم نوعی گرایش برای بررسی فرم ها و صورت هاست و فرمالیست کسی است که با مطالعه ی فرم ها سعی میکند به نتایج مفیدی درباره ی چگونه انتقال دادن مفاهیم برسد.
۱ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
خیلی دوست دارم انتخاب شوم