ساختارگرایی

folder_openنگاه پلاس
comment۱ دیدگاه
MemoirsOfASaint Magritte

تصویر : اثری از رنه ماگریت

در مطلب پیشین خواندیم: شناخت ساختاری و انتخاب متون نمایشی!

اگر به یاد داشته باشید، یکی از اصلی ترین لازمه های انتخاب درست متن نمایشی را توانایی تحلیل اثر دانستیم و گفتیم که برای تحلیل اثر نمایشی باید مکاتب و مفاهیم فکری، هنری، فلسفی و به طور کلی اقتضائات ریشه ای علوم انسانی را بشناسیم. به همین منظور در ادامه ی مطلب پیشین چندین مطلب با عنوان شناخت مفاهیم و مکاتب هنری را در پیش خواهیم داشت که این مطلب به عنوان شناخت مفاهیم و مکاتب هنری 1 نوشته می‌شود.

اولین مفهوم ریشه ای که برای تشریح در نظر داریم مفهوم ساختار گرایی است چرا که از ابتدا با عنوان شناخت ساختاری شروع کردیم.

بگذارید با یک مثال شروع کنیم.

خودتان را در یک منزل مسکونی در نظر بگیرید که برای ملاقات یک دوست قصد خروج از آنرا دارید. کفش هایتان را می‌پوشید، در را می‌بندید و از طریق راه پله ها یا آسانسور خودتان را به در خروجی میرسانید. در این موقعیت تمام کارهایی که به طور معمول شاید بارها در زندگیتان انجام داده باشید به نوعی درگیر ساختار و مفهوم ساختار گرایی است. چرا که پوشیدن کفش، باز کردن و بستن در خانه و استفاده از راه پله یا آسانسور، همگی رفتارهایی برآمده از ساختارهای از پیش تعیین شده است که شما هم به عنوان فردی که قصد انجام کاری در این موقعیت را دارید از این ساختارها برای رسیدن به مقصود خود استفاده می‌کنید.

این می‌تواند مثالی خوب در جهت خویشتن پنداری بیشتر شما برای درک اولیه از ساختار و ساختارگرایی باشد چرا که در این مثال شما با چیزی روبرو هستید که به عنوان موجودیتی تمام شده و شکل گرفته در برابر شما و مقصودتان قرار گرفته است.

این می‌تواند اولین قدم شما برای درک بهتر ساختارگرایی باشد چرا که ساختارگرایی یا استراکچرالیسم به عنوان مفهومی نظریه محور در علوم انسانی نه در برابر کارکردگرایی بلکه به دنبال ارتباطی درونی و مدون میان مفاهیم و معانی برای ایجاد کارکرد در جهت بیان است.

شاید در ابتدای امر، ساختارگرایی به عنوان مفهومی در زبان شناسی مطرح شد اما بعدها همچون دیگر مفاهیم نظریه محور علوم انسانی دچار معانی مبسوط و گسترده ای شد که بر خلاف ابتدای شکل گیری خود به مفاهیم گسترده تری دست یازیده اند. در میانه این تعریف مجمل باید توجه داشت که در مفهوم ساختارگرایی همیشه چند موجودیت فکری قابل برداشت است،؛ یکی خلق بر اساس ساختاری که به عنوان شیوه و روشی هدفمند عمل می‌کند و دیگری موجودیتی در تلاش برای یافتن این شیوه از طریق برقراری ارتباط میان معانی منظور در یک فضای فکری. ساختار در جنبه ی ایجاد شونده ی خود نوعی خلق هدفمند محسوب شده و در جنبه ی شکل یافته ی خود نوعی موجودیت جداکننده و تمیز محور است. به هر نحو ساختارگرایی به فراخور حال، می‌تواند با رویکردی متفاوت ورود پیداکند و جالب تر آنکه برای تحلیل و البته نقد اثر نیز منتقد علی رغم آنکه خود را از تفکر وا نمی‌دارد به موازات تفکر خلاقه ی خود به تمییز مفاهیم در اثر، بر اساس ساختارها نیز می‌پردازد که موضوع مورد مناقشه در نقد نیز همیشه سیالیت نه چندان واضح میان تمییز هاست.

که در ادامه ی تشریح ساختار گرایی به فرمالیسم یا صورت گرایی روسی به عنوان مفهومی مرتبط با ساختار گرایی در نقد اثر نیز خواهیم پرداخت اما تا اینجا تا حدودی با مفهوم ساختارگرایی آشنا شدیم.

3/5 - (1 امتیاز)

محتوای مرتبط

۱ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست